همه ی افراد در مراحل مختلف زندگی به شکل های مختلف داغ دیدگی و سوگ را تجربه میکنند .داغ دیدگی از جنبه های عاطفی، روانی، جسمانی و اجتماعی قابل بحث است
فقدان بر مرگ عزیزان یا اطرافیان نزدیک تمرکز دارد موارد فقدان که فرد را در شرایط بحرانی قرار میدهد، عبارتند از:
از دست دادن عزیز، خانواده، دوستان
از بین رفتن دارایی
از دست دادن سلامتی بدنی یا سلامت روانی
سوگ چیست؟
سوگ عبارتست از مجموع ای از افکار احساسات و واکنش های که فرد در مواجهه با یک فقدان بروز میدهد.
چرخه ای که فرد برای پذیرش فقدان طی میکند چرخه سوگ نام دارد .هنگامی که فرد قادر نباشد فرآیند طبیعی سوگ را طی نماید، دچار احساسات دوگانه سوگ عارضه دار یا اختلال سوگ میشود.
نکته قابل توجه این است که سازگاری با فقدان مثل مرگ فرزند ، والد، همسر یا خواهر و برادر ممکن است سال ها طول بکشد.
البته باید توجه داشت هر فردی در زندگی فقدان های کوچک و بزرگ را تجربه میکند، مانند تغییر مدرسه و ترک اجباری دوستان در سالهای کودکی و نوجوانی، کوچ اجباری به مکانی دیگر, ناتوانی یا از دست دادن شغل به علل مختلف. که همه اینها باعث میشود در صورت عدم آمادگی با فقدان های متعدد تعادل روانی روبرو شود.
در مقابل افراد سوگوار چه باید بکنیم؟
اطرافیان فرد یا مشاوران باید توجه داشته باشند که فرد در مواجهه با فقدان خودش هست که باید به خود کمک کند تا به تعادل روانی برسد و متخصصان مداخله در بحران نیز به مراجع سوگوار اجازه میدهند تا خودشان به شفا دست یابند.
فرایند تکوین مفهوم مرگ:
تا سن ٥ سالگی کودکان درمییابند که همه ی موجودات جاندارند و مرگ را نوعی جدایی (همانند خواب رفتن) تلقی میکنند.
بین ٥تا ١٠سالگی کودکان به غیرقابل اجتناب بودن مرگ پی میبرند و از مرگ والدین و احتمال بی پناه ماندن خود می هراسند.
و تا سن بلوغ به غیرقابل برگشت بودن و جهانی که در آن مرگ وجود دارد پی میبرند.
انواع فقدان:
١_مرگ همسر: یکی از استرس زا ترین رخداد های زندگی است و فرد باید مشکلات و مراحل سوگ رو به رو شود بیشتر بازماندگان علاوه بر شوک و استرس شدید با مشکلات جدی شخصی, هیجانی, اجتماعی, شغلی روبه رو میشوند.
٢_ مرگ فرزند: مرگ فرزند برای پدرو مادر آسیب زا هست چه به دلیل سقط جنین باشد یا مرگ ناگهانی نوزاد یا تصادف یا بیماری.
٣_ فقدان شغل: شغل به عنوان هویت افراد است و تامین کننده حقوق و وضع زندگی مالی و اقتصادی است و از دست دادن آن یک بحران میباشد.
٤_ فقدان جدایی و طلاق: معمولا کودک و والد هردو آسیب میبینند و دچار ترس و آشفتگی میشوند و معمولا بار منفی در پی دارد حتی اگر برای هر دو پذیرفته شده باشد و حس ناکافی ,شکست و فقدان را در افراد برمی انگیزد.
تأثیر نوع مرگ و داغ دیدگی:
شیوه های مرگ مشابه نیستند، مرگ ممکن است ناگهانی, فجیع, تدریجی و یا مبهم باشد. در مرگ ناگهانی نظیر خودکشی , سانحه , قتل و… اعضای خانواده آمادگی ندارند و در این زمان دچار شوک شدید میشوند. حال اگر مرگ فجیع باشد و خانواده خود را مقصر بدانند دچار خشم و گناه میشوند.
ممکن است مرگ تدریجی و طولانی باشد مانند افرادی که به یک بیماری مزمن و لاعلاج از قبیل سرطان و معلولیت ناشی از سکته مغزی و…. از سویی دیگر مرگ میتوان مبهم و نامعلوم باشد، مانند مفقود شدن رزمنده در جنگ و یا گم شدن طولانی مدت عضوی از خانواده.
مراحل تجربه سوگ:
فردی که دچار سوگ میشود از لحاظ روانی مراحل زیر را تجربه میکند که با توجه به جنسیت , سن , برون گرا و درون گرایی فرد و چگونگی حادثه فرق میکند . مراحل تجربه سوگ عبارت از:
ضربه یا شوک: در این مرحله شخص از انجام کارها دست میکشد و در گیجی به سر میبرد.
انکار :فرد سوگوار نمیتواند باور کند آنچه را که برای او اتفاق افتاده است و میگوید مگه میشه مرده باشه؟
نشانه های هیجانی و روانی: مانند :عصبانیت ، ناامیدی ,گریه غیرارادی, گیجی, سستی, بیخوابی یا پر خوابی, از دست دادن اشتها
احساس گناه: در این مرحله فرد خود را مقصر دانسته و سرزنش میکند مثل زودتر نرساندن شخص به بیمارستان و…
آرمانی ساختن: فرد بازمانده فرد فوت شده را یک فرد آرمانی تصور میکند و هر ویژگی مربوط به آن را فراموش میکند و تنها فرد ایده آل را به یاد می آورد.
واقع گرایی: پذیرش واقعیت فقدان، سازگاری مجدد، رشد شخصی.
گاه دیده میشود که فرد داغدیده از صحبت دربارهی فردیکه از دست داده است ناتوان بوده و همچنین نمیتواند سازگاری لازم را در زندگی بوجود آورد.
نوع واکنش افراد نسبت به مرگ عزیزانشان قابل پیشبینی نیست و متخصصان و مشاوران باید آگاه باشند که هر عکسالعملی از آنها ممکن است در زندگی فرد اثرات غیر قابل جبران بوجود آورد.
روند واکنش سوگ به طور میانگین ۶ ماه طول میکشد اما اگر در فردی بیشتر از ۶ ماه طول بکشد و نگرانیهای حاد اولیه و سایر علائم تداوم داشته باشند مسئله نابهنجار است و لازم است به مشاور مراجعه شود.
علائم اختلالات سوگ:
علائم عاطفی مثل غم دائمی و احساس گناه و خشم
علائم جسمانی مثل تنگی نفس
علائم شناختی مثل ناباوری
علائم رفتاری مثل حواسپرتی
اصول مشاوره سوگ:
مرحله اول: کمک به بازمانده برای واقعیت بخشیدن به فقدان، به عبارت دیگر فرد بداند فقدان اتفاق افتاده است، مرگ را بپذیرد و قبول کند فرد متوفی دیگر ه این دنیا برنمیگردد.
مرحله دوم: کمک به بازمانده برای شناسائی و ابراز احساسات
مرحله سوم: کمک به زندگی فرد مراجع بدون حضور متوفی
مرحله چهارم: تسهیل ابراز هیجانی مجدد برای متوفی
مرحله پنجم: فراهم کردن زمان برای سوگواری
مرحله ششم: در نظر گرفتن تفاوتهای فردی در سوگ
مرحله هفتم: فراهم کردن حمایت مستمر
مرحله هشتم: در صورت نیاز ارجاع به متخصص
یکی از اصلیترین کارهایی که معمولا انجامش نادیده گرفته میشود، ارائهی اطلاعات صحیح به فرد بازماندهست. برای مثال گاهی نیروهای امداد با هدف آرامش بخشیدن به فرد درباهی سلامت عزیزانشان دروغ میگویند درحالی که شخص مورد نظر فوت کرده است.
باید به فرد اجازه دهیم با عزیزش خداحافظی کند. دربارهی کودکان هم همینطور است ، کودک حق داره تصمیم بگیرد که تمایل دارد در مراسم سوگواری شرکت کند یا نه، نکته مهم این است که حتما باید از قبل کودک را کاملا آگاه کنیم که بداند به کجا میرود و چه اتفاقی قرار است بیفتد. چیزی که کودک بیش از همهچیز نیاز دارد بداند این است که تحت هر شرایطی رها نمیشد و تحت حمایت ماست.کودکان برای کنار اومدن با فقدان عزیزانشان نیازمند زمان کافی هستند.
۴ تکلیف ضروری برای بازگشت مجدد بازمانده به زندگی هست:
اول: پذیرش واقعیت فقدان
دوم: گذراندن درد سوگ
سوم: سازگاری با محیطی که متوفی در آن نیست
چهارم: جا به جا سازی عاطفی
دکتر زهرا رحمانی تبار