هـمیشه خـراب کـردن از سـاختن آسـانتـر اسـت امـا…
تصور کنید در منزل نشستهاید یا هم زمان که مشغول کاری هستید، صدای فریادی را از بیرون میشنوید…
یا
با ماشین در حال رانندگی هستید که یکدفعه ماشین دیگری جلوی شما میپیچد، شما درحالیکه روی ترمز میزنید، از رفتار راننده متعجب میشوید که حق به جانب شروع به فریاد زدن و هتاکی به شما میکند…
واکنش شما چیست؟
آیا جزء کسانی هستید که از ماشین پیاده میشوید و از خجالت راننده در میآیید؟
یا جزء کسانی هستید که فقط به نشانه تأسف سر تکان میدهید و عبور میکنید؟
آیا در طول روز حواستان به اتفاقاتی که اول صبح برایتان افتاده مشغول نمیشود؟
آیا به این فکر کردهاید برای این رفتارها چه کار باید کرد؟
هر کدام از ما با توجه به نقش و جایگاهی که در جامعه داریم، چه تأثیری بر بهبود این روند و حل مسئله داریم؟
در هنگام مواجهه با انواع ناهنجاری اجتماعی یا برخورد نامناسب از طرف اطرافیان، واکنشهای متفاوتی مشاهده میکنیم. زمانی که در خیابان رانندگی میکنیم یا در محیط کار مشغول به تعامل با همکاران خود هستیم یا حتی برای نرمش صبحگاهی به پارک میرویم، بارها شاهد رفتارهای آزاردهندهای بودهایم که ما را ناراحت کرده است. برخی از افراد با سر تکان دادن و ابراز تأسف به مسیر خود ادامه میدهند، برخی به فکر فرو میروند و بهدنبال چرایی آن میگردند و پس از کلنجارها و درگیریهای ذهنی مداوم در نهایت تصمیم به پذیرفتن این رفتارها میگیرند. در مقابل گروهی از افراد هم هستند که پس از کلنجار بسیار زیاد در ذهن خود موضوع را موشکافی میکنند و برایش راهحلهای متعددی پیدا میکنند.
رفتارهای ناراحتکنندهای مانند پرخاشگری، درگیری فیزیکی، هتاکی، بیتفاوتیهای اجتماعی، عدم مسئولیتپذیری، دروغ، نفاق، سوءاستفاده از دیگران و رفتارهای نامناسب دیگری که با سبک و سیاق زندگی مدرن و پیشرفت افسارگسیخته تکنولوژی بدون فرهنگسازی سلامت جامعه را به خطر انداخته و بیتفاوتی نسبت به آنها باعث از بین رفتن قبح و زشتی این رفتارها میشود.
یکی از سمیترین واکنشها به چنین معضلاتی پذیرش و عادیسازی آنها از سوی اعضاء جامعه است، پذیرش رفتارها و اعمال نابهنجار اجتماعی اثرات منفی زیادی را در وهله اول برای فرد، جامعه و سپس برای نسلهای آینده به همراه دارد.
با توجه به گسترش ابعاد مختلف زندگی اجتماعی، درگیری با این گونه چالشها و معضلات امری قابل پیشبینی است.
حال با توجه به مسائل گفته شده، سؤالی که در ابتدا ذهن نویسندگان این کتاب را به خود مشغول کرد و باعث شده تا برای جواب به این سؤال و سؤالات مشابه خود و اطرافیان به نگارش این کتاب بپردازند را میتوان اینگونه مطرح کرد.
هر کدام از ما در نـقشی که در جـامعه اجرا میکنیم چه تأثیری بر بـهبود ایـن روند و حـل این مسئله داریم؟
نقش برنامهریزان، مدیران، مسئولان، افراد آگاه، معلمان، والدین و… چیست؟
آیا شما در نقش فرد آگاه و خردمند نگاه عمیق و دردمندانه به موضوع دارید؟
یا بهعنوان برنامهریز، مدیر و مسئول در ارگانهای زیربط اقدام به برنامهریزی سازمانی کردهاید؟
و یا نقش کلیدیتری بر عهده شماست و آن نقش مربی و پرورشدهنده است؟
فرهنگ غنی پارسی، دین مبین اسلام، مطالعات و تحقیقات علمی ملی و جهانی در حوزه سلامت روان، همه و همه به ما میگویند، افراد در جامعه باید بتوانند با کنترل هیجانات، مناسبترین رفتارها را در پیچیدهترین، بدترین و سختترین شرایط از خود نشان دهند و در کنار آن، با این خود مدیریتی تأثیر مفیدی بر اطرافیان خود بگذارد.
هر کدام از این جایگاههای گفته شده به نوبه خود از اهمیت ویژهای برخوردار هستند؛ ولی نقش مربی از این حیث حائز اهمیت است که اعمال و گفتار او نه تنها حال حاضر جامعه را میسازد، بلکه برای آینده نیز سرمایهگذاری میکند.
حال به این موضوع فکر کنیم که مربی کیست؟
آیا مربی تنها فردی بیرون از منزل و خلوت ماست؟ یا منِ والد به نوعی مربی فرزندم هستم؟ آیا من بهعنوان مربی در زندگی فرزندم نقش هادی و هدایتگر او به سمت شکوفایی را دارم؟ آیا منِ والد شایستگی این موضوع را دارم و مهارتهای لازم را آموختهام؟ آیا میتوانم این مهارتها را به فزندم بیاموزم؟
والدین در حقیقت نخستین مربیان کودکان هستند که در رفتار آنها نقش بنیادی و تعیینکننده دارند و در صورت سستی در آن پیامدهای ناخوشایندی را بهدنبال خواهد داشت. در دوره کنونی همه ما به این آگاهی دست یافتهایم که داشتن خانواده یکپارچه و منسجم و روابط صمیمی با والدین، در کاهش مشکلات و لطمههای روانی اجتماعی مؤثر است. با این وجود باید در نظر داشته باشیم که برای راهنمایی فرزندان در جهت رشد اجتماعی فقط عشق و علاقه والدین واجد اهمیت نیست؛ بلکه اندکی کنترل عقلانی و سنجیده نیز باید وجود داشته باشد؛ چرا که غایت پایانی پرورش فرزندان و خودگردانی آنها در گذرگاه رشد اجتماعی است. بعضی از والدین فرزندان خود را به بهانههای گوناگون به حال خود وا میگذارند و گاهی اوقات این گونه رفتار خود را با مهربانی و عشقورزی به فرزندان موجه جلوه میدهند.
بعضی از والدین نیز همواره بهدنبال کنترل فرزندانشان هستند و قصد دارند با اعمال این روش، آنها را توانا و مقتدر بزرگ کنند. این موارد برخی از اعتقادات اشتباه در زمینه فرزندپروری هستند. در صورتی که والدین بتوانند مربیان آموزش دیده برای فرزند خود باشند، کاهش چشمگیری در شیوههای غلط فرزندپروری مشاهده میکنیم و در نهایت این والد مربیگری موجب رشد اجتماعی و شکوفایی بهتر کودک میشود.
تقویت و تربیت مهارت والد مربی بهدنبال آن تقویت مهارت رهبری به والدین میآموزد که چگونه محیط خانه را مدیریت کرده و مهارت رهبری را که از مهمترینِ مهارتها در زندگی اجتماعی است، به فرزندان خود بیاموزند تا آنها بتوانند در خانه، مدرسه، ورزشگاه، دانشگاه، محل کار و… ارتباط خوبی با اطرافیان برقرار کنند و به شکوفایی برسند.
تربیت مهارت رهبری از آن جهت مهم است که وجود رهبر باعث نظم، سازماندهی و برقراری هماهنگی بین افراد خواهد شد. یک رهبر با ایجاد فرصتها، برطرفکردن موانع و مشکلات و ایجاد صمیمیت و همدلی میتواند برای رسیدن به نقطه اوج یک گروه تلاش کرده و رسیدن به اهداف را آسان سازد.
ارکسترها، گروههای کر و سایر گروههای موسیقی معمولاً دارای رهبر هستند. فرمان چگونگی اجرای یک اثرموسیقی از طریق اشارات و حرکات بدنی رهبر ارکستر که بهصورت قراردادی متداول است، به نوازندگان ارکستر منتقل میشود. تصور کنید اجراکنندگان یک ارکستر که از مهارتهای اجرایی فردی بالایی برخوردارند، بدون رهبر یا با رهبری ضعیف شروع به اجرای ارکستر کنند، به نظر شما چه اتفاقی خواهد افتاد؟
وجود یک رهبر برای ارکستر مانند یک ساز برای نوازنده است، هرچقدر یک نوازنده قدرتمند باشد، اگر سازش را از او بگیرید، قدرت نواختن را نیز از او گرفتهاید. یک ارکستر بدون رهبر یا با داشتن رهبر ضعیف دچار بینظمی، اختلال، عدم هماهنگی و به طور کلی دچار از هم گسیختگی و شکست میشود.
به نظر شما زمانی که بـرگزاری ارکـستر نـیازمند حـضور رهـبر است، فـعالیتهای سـاختارمند زندگی نـیاز به رهبر و راهبر مـدیر و مقتدر ندارد؟
با توجه به اهمیت وجود یک رهبر در رویدادها و فعالیتهای تیمی و گروهی میتوان به اهمیت پرورش استعداد و مهارت رهبری بیشتر پی برد. از آنجایی که این مهارت یک مهارت اجتماعی، بین فردی و تعاملی است، باید علاوه بر پرداختن و پرورش ویژگیهای فردی و بالا بردن تواناییهای فردی، ویژگیهای رفتاری بینفردی را پرورش داده و آنها را نیز ارتقاء داد.
شما بهعنوان معلم، مربی، پدر، مادر، فرد آگاه، دلسوز و… فرقی نمیکند در چه فضا و چه نقشی مشغول کار تربیتی هستید؛ دانستن عوامل مؤثر در پرورش ابعاد مهارتی، اجتماعی، معرفتی و اخلاقی و تفکر در آنها کمک شایانی در جهت رسیدن به هدف تربیت رهبران آینده میکند.
ما در این کتاب قصد داریم شما را با مفاهیم کلیدی حل مسئله، تعارضات فردی و اجتماعی آشنا کرده و نکات و پیشنهاداتی برای حل این تعارضات و تقویت تعامل مؤثر را تقدیم نگاه پر مهرتان کنیم و با هم بیاموزیم که:
چگونه یاد بگیریم و چگونه یاد دهیم؟
راهکار مدیر بودن بر رفتارهای خود و دیگران چیست؟
چگونه رهبر باشیم و چگونه رهبران آینده را بسازیم؟
گروه تولید محتوا مانا
دکتر زهرا رحمانی
بهار ۱۴۰۱