
در ابتدا با توجه به مطالب گفته شده باید توجه داشت تقویت و یادگیری مهارت حل مسئله و بعد از آن تقویت کلیه مهارتهای مرتبط با هوش رهبری به حل تعارضات فردی و اجتماعی افراد کمک می کند .
طبق تعریف جالب دانشگاه مینه سوتا، خشم، جرقههایی آتشین در مغز است که به دنبال احساسات ناخوشایند و به عنوان پاسخ دفاعی آنی در ما بروز میکند
متخصصین عصب شناسی دانشگاه هاروارد معتقدند خشم طی میلیونها سال روند تکاملی ظرفیت مغز برای پذیرش خشم افزایش یافته و حالا دیگر تبدیل به بخشی جدایی ناپذیر در ارتباطات نورونی در مغز انسانها شده است. خشم جزئی از غریزه ما برای مقابله با تهدیدات، رقابت برای دست یابی به منابع و همچنین اجرای هنجارهای اجتماعی را شکل میدهد. دقیقا به همین علت است که ابراز ناگهانی خشم در رده سنی کودکان بیش از بزرگسالان رخ میدهد. بچههای خردسال به منظور رویارویی با تهدیدات مختلف که البته بسیاری از آنها از منظر بزرگسالی جدی نیستند، مثل خشم بر سر تصاحب عروسک؛ خود را نیازمند استفاده از یک مکانیسم دفاعی ذاتی میبینند.
همه ما طی روز دائما در حال تجزیه و تحلیل و به اصطلاح سبک و سنگین کردن توقعات خود از رویدادهایی هستیم که تمایل داریم همه چیز بر اساس انتظارمان پیش بروند. حال اگر به هر دلیلی واقعیت وقایع با پیش بینی ما همخوانی نیابد ما خشمگین میشویم؛ همزمان منطقهای کوچک در مغز به نام آمیگدال در درک احساسات، پاسخ دهی به آنها و تعدیل درد نقش دارد تحریک و فعال میشود.
اگر شما نیز یک بار دیگر بتوانید به دوران خردسالی خود بازگردید و تمام وقایع آن را با شعور و خودآگاهی کنونی پشت سر بگذارید، قطعا تجربهای هیجان انگیز برایتان خواهد بود. تنها در این صورت است که بزرگسالان قادر به درک عواطف عجیب و غریب کودکان و هیجانات آنی آنها میشوند.
کودکان به سرعت خشمگین و عصبانی میشوند و البته گاه به همان سرعت هم خشم آنها فروکش میکند. طبق مطالعهای که نتایج آن در مجله علمی معتبر نیچر، منتشر شده بچهها:
مانند افراد بالغ هنوز به چهارچوبهای ذهنی توسعه یافته از نحوه عملکرد اجزای مهم در زندگی مجهز نیستند و از این رو دید درستی نسبت به سطح انتظارات خود از اطرافیان ندارند. به همین دلیل ممکن است در بسیاری از موقعیت ها، مدیریت رفتارها و تصمیمات هرچند ساده روزمره برای آنها به شدت دشوار باشد.
کودکان اغلب فاقد مهارتهای زبانی کامل و لازم برای گفتگو در خصوص مسائلی هستند که از نظرشان اهمیت بالایی دارد.
از این دو میتوان نتیجه گرفت که خشم در کودکان معمولا ترکیبی از دو احساس عصبانیت و ناراحتی است.
ما والدین غالباً رفتارهای خشمگینانه فرزندان خردسال خود را برنمی تابیم و عادی در نظر نمیگیریم. ما آن را در قالب ترس و وحشت مطلق آنها از یک رویداد مشخص تعریف میکنیم.
یافتههای علمی نشان میدهند عصبانیت کودکان نه تنها عجیب نیست بلکه واکنشی طبیعی است. متخصصین دانشگاه بریتیش کلمبیا بر این باوراند که تغییرات خلق و خو در کودکان کم سن و سال به ویژه عصبانیتهای سریع و شدید، جزئی از چرخه رشد طبیعی آنها است. این روانشناسان توصیه میکنند که والدین باید در مرحله نخست وضعیت فرزند خود را درک کرده و سعی کنند ریشههای بروز خشم را شناسایی کنند. آنها در اقدامی دیگر که تاکنون سابقه پژوهشی نداشته است با تجزیه و تحلیل “اصوات اوقات تلخیهای بیش از هزار کودک دریافتند که خشم در کودکان ترکیبی از دو مدل صوت بوده است:
۱– عصبانیت شامل داد، فریاد و یا پرتاب وسایل مختلف
۲– ناراحتی شامل گریه کردن و کشیدن خود روی زمین.
باید بدانیم که ناراحتی همانند پس زمینهای همیشگی در خشم کودکانه وجود دارد و عمل میکند، اما عصبانیت معمولا به شکل ” قله و به دنبال آن مرحله فرو نشست” بروز میکند.
همانطور که در ابتدای کتاب خواندید هوش رهبری به انسان قدرت درک دیگران را می دهد و قدرت درک باعث می شود دو دوست کمتر از هم ناراحت شوند و بتوانند به راحتی با هم گفتگو کنند و اگر موضوعی باعث اختلاف نظر آنها شد بتوانند آن را براحتی با هم در میان بگذارند. بزرگان معتقدند ریشه ی اکثر دشمنی و اختلاف ها گفتگو نکردن است ، زیرا انسان با گفتگو می تواند به راحتی اهداف و مقاصدش را برساند و فرد را از اشتباهی که به آن دچار شده بیرون بیاورد.پس با تقویت این هوش می توانیم به تعارضات پایان بدهیم.
خشم چیست؟
خشم یک احساس طبیعی درونی که همه افراد آن را تجربه می کنند. هر وضعیتی که ما را به خواسته هایمان نرساند ممکن است باعث ایجاد احساس خشم شود.
خشم بایستی بطور صحیح کنترل شود تا
به ما انرژی برای رسیدن به هدفمان را بدهد
بتوانيم بر مسائل و مشکلات تمرکز کنیم و راه حل مناسب ا پییدا کنیم
به کنترل اوضاع کمک کنیم و به ما شجاعت می دهد تا با قاطعیت خواسته هایمان را ابراز کنیم.
چگونه خشم خود را مدیریت کنیم؟
خشم یک احساس طبیعی است آن بپذیرید و از آن نترسید.
در هنگام بروز مشکل منصفانه آن را بررسی کنید
خشم و پرخاشگری با هم فرق دارند. شما بدون پرخاشگری هم میتوانید خشم خود را ابراز کنید
در مورد بروز خشم یا بروز ندادن آن تصمیم بگیرید. بهتر است قصد فرد مقابل را از رفتارش متوجه شوید بعد قضاوت کنید
خشم های کوچک را در خود نگاه ندارید. چون تراکم آنها در درون به احساسات پیچیده مبدل و ممکن است منفجر شود
سعی کنید علت رفتار طرف مقابل را بفهمید. آیا عمدی بود یا بدون عمد این کار از او سرزده است
احساسات خود را با کلمات« من»، «مال من» توصیف کنید نه تو«، مثال بجای اینکه بگوئید «هیچ وقت نگاه نمیکنی کجا داری میری» بگویی «به من تنه زدی و پرونده ها ریخت روی زمین»
دقت کنید پیام کالمی و غیرکالمی شما هماهنگ باشد. اگر عصبانی هستید حالت چهره و ژست شما آن را نشان دهد. به حرفهای او گوش دهید
پس از بیان احساس خود نسبت به او، منتظر توضیح او بمانید. واقعا از او بخواهید که جهت حل مشکل یا عدم تکرار آن در آینده راه حلهایی پیشنهاد کند
هدف شما مذاکره است نه منازعه. شما نمیخواهید فقط خشمتان را بر سر او خالی کنید
احساس خود را پس از مدیریت خشم مالحظه کنید. آیا از اینکه کار را بجای باریک نکشانیده اید، خوشحال نیستید؟!
کنترل خشم در کودکان
در اینجا به بررسی نکاتی میپردازیم که میتوانید بهوسیله آنها اوضاع را آرام کرده و همهچیز را به حالت عادی بازگردانید.
· در برخورد با خشم کودک از تنبیه بدنی اجتناب کنید
زمانی که فرزندان برای عصبانی کردن والدین دست به هر کاری میزنند، ممکن است وسوسه شوید تا سریعاً آنها را تنبیه کنید. شاید والدینتان زمانی که بدین شکل رفتار کردهاید ضربهای به پشت شما زده یا شما را تنبیه بدنی کرده باشند. اما یقیناً این کار، بهترین واکنش ممکن نخواهد بود. اگر زمانی که فرزندتان در حال پرخاشگری است از این روش استفاده کنید فقط او را عصبانیتر کرده و باعث میشوید او به شما حمله کند.
شما باید از تنبیه کودک در هنگام خشم خودداری کنید.
بیشتر مواقع، برون ریزی خشم مسئلهای است که فرزند شما قادر به کنترل آن نیست. او غرق در هیجانات میشود و بدین گونه آن را نشان میدهد. دلیل تنبیه شما یا رفتاری است که موجب برون ریزی خشم شده یا کار اشتباهی است که او مرتکب شده است. |
بهترین روش رفتار با خشم کودک این است که او را به اتاقش بفرستید و به او فرصت دهید تا آرام شود.
تنبیه او در شرایطی که خود عصبانی است تنها موجب بروز پیامدهای بدتری خواهد داشت. این کار دوره خشم کودک را طولانی و اوضاع را نیز وخیمتر میکند. حتی اگر قصد تنبیه او را دارید تا زمانی که آرام شود صبر کنید.
بهسادگی فرزندتان را به اتاقش بفرستید و به او بگوئید، بعداً با او صحبت میکنید. جدی باشید اما داد و فریاد راه نیندازید. پس از آنکه اوضاع آرام شد درباره آنچه رخ داد با او صحبت کنید و تنبیهی که به نظرتان درست است را تعیین کنید. این روشی منطقی برای تنبیه کودک خشمگین است و خشم و عصبانیت را به حداقل میرساند.
· اجازه ندهید فرزند با رفتارهای پرخاشگرانه به خواستهاش برسد
اینکه بتوانید در برخورد با خشم فرزند اقتدار خود را حفظ کنید مسئله مهمی است. اگر کودک شما متوجه شود که با رفتارهای پرخاشگرانه میتواند به خواستههایش برسد، دچار مشکلات فراوانی خواهید شد. بهطور مثال، اگر کودکی به این دلیل که اجازه خرید یک اسباببازی را ندارد رفتار خشن از خود نشان دهد، نباید برای آرام کردن او به خواستهاش تن دهید. این کار ضعف شما را نشان میدهد و باعث میشود کودک بیشتر چنین رفتارهایی از خود نشان دهد.
دلیل این نوع رفتار فرزندتان چه هدف خاصی باشد و چه ناشی از عدم مهارت کنترل خشم باز هم نباید خواستهاش را برآورده سازید. فقط باید روی حرف خود بایستید و از بها دادن به این نوع رفتار خودداری کنید. فرزندتان هیچگاه نباید با پرخاشگری به خواستهاش برسد. این وظیفه شما است که به او یاد دهید چنین رفتاری غیرقابلقبول است.
· برای آرام نمودن فرزند خشمگین به دنبال راهکارهای اثربخش باشید
کودک شما باید بتواند در لحظه خشم و عصبانیت نیز آرامش خود را حفظ کند. اگر برای مقابله با این رفتار روش خاصی دارید، احتمالاً دچار مشکل نخواهید شد. همه کودکان عصبانیت را تجربه خواهند کرد. اینکه بدانید در چنین شرایطی چگونه برخورد کنید به شما کمک میکند تا محیط خانه را امن و آرام نگاهدارید.
زمانی که فرزندتان نشانههایی از خشم و عصبانیت دارد، بهترین کار استفاده از تکنیک وقفه کوتاه است. این کار باعث میشود کودک از سایرین و از آنچه باعث خشم و عصبانیت او شده دور شود. همچنین میتوانید به او اجازه دهید تا زمانی که آرامش خود را به دست میآورد در اتاق رنگآمیزی کرده و یا بر روی یک فعالیت مورد تائید دیگر تمرکز کند. شما فقط باید آنها را از آن موقعیت دور کنید. با این کار میتوانید پیش از آنکه دیر شود مانع از برون ریزی خشم شوید.
· برای درمان خشم کودک خودتان الگو باشید
اینکه والدین الگوی رفتاری فرزندان خود باشند بسیار حائز اهمیت است. مسلماً هیچوقت نمیخواهید درحالیکه عصبانی هستید و رفتارهای پرخاشگرانهای از خود نشان میدهید فرزندتان شما را ببیند. همه ما گاهی روزهای بدی داشته و احساس ناامیدی میکنیم. حتی داشتن اختلاف با همسر نیز غیرعادی نیست. شما فقط نمیخواهید فرزندتان شما را در چنین لحظاتی ببیند.
تمام سعیتان را بکنید تا مبادا خشم و عصبانیت بر شما غلبه کند. اگر فرزندتان در یک خانواده عصبانی بزرگ شود، پس بروز رفتارهای پرخاشگرانه از سوی او نباید برایتان غیرمنتظره باشد. عصبانیت خود را کنترل کرده و سعی کنید رفتار درست را به او نشان دهید.
اگر احساس خشم یا ناراحتی میکنید، بهراحتی احساسات خود را بیان کنید و اجازه دهید فرزندتان متوجه شود که برای سروسامان دادن به افکارتان به زمان نیاز دارید. این یک روش درست برای مقابله با هیجانات است و بدین گونه فرزندتان نیز رفتار درست را خواهد آموخت.
· کودک خشمگین را برای بیان احساسات خود آموزش دهید
اینکه زمانی را به صحبت درباره احساسات اختصاص دهید کاری هوشمندانه است. شاید دلیل پرخاشگری کودک عدم توانائی وی در بیان احساسات و عواطف است. شما باید آنها را تشویق کنید تا در محیط خانه بهراحتی درباره عواطف و احساساتشان صحبت کنند. اگر فرزند شما بستر مناسبی برای ابراز احساسات نداشته باشد، واکنشهای شدیدی مانند برون ریزی خشم بهمرورزمان به امری بدیهی تبدل خواهد شد.
اگر بتوانید نحوه ابراز احساسات را به فرزندتان یاد دهید، شرایط بهتری به وجود خواهد آمد. چنانچه کودک شما درباره موضوعی خاص احساس ناراحتی یا خشم میکند باید بتواند درباره آن با شما صحبت کند و در مقابل شما نیز باید بتوانید بهآرامی با او صحبت کنید.
دلیل عصبانیت و ناراحتی کودکان شاید ازنظر بزرگترها مسخره به نظر برسد اما شما باید احساساتشان را جدی بگیرید. اگر سعی کنید مسائل را در آرامش برایشان توضیح دهید، به نتایج بهتری دست پیدا خواهید کرد.
کودکانی که از هیجانات و احساسات خود آگاهاند توانایی مقابله با خشم خود را نیز دارند. عواطف بسیار تأثیرگذار هستند و شما باید بدانید چگونه آنها را به شیوهای مثبت ابراز کنید. اگر بتوانید بهآسانی احساساتتان را بیان کنید میتوانید عامل زمینهساز خشم کودک را کنترل کنید. برای کودکانی که مشکلات عاطفی شدیدی را تجربه میکنند نیز، بیان احساسات میتواند ایده خوبی باشد.
هدف شیوه درمانی کنترل و مدیریت خشم کمک به کودکان برای مقابله مؤثر با خشم و عصبانیت است. برخی کودکان درگیر مشکلات عاطفی مشخصی هستند که برای مقابله با آنها به متخصص نیاز دارند. آنها قادرند با آموزش تکنیکهای مدیریت و کنترل خشم شرایط را بهتر کنند. این تکنیکها به آرام شدن سریع اوضاع کمک کرده و باعث میشود کودک آرامش خود را دوباره به دست آورد.
تکنیکهای آرام سازی سادهای همچون نفس عمیق کشیدن و بستن چشمها میتواند تأثیرگذار باشد. سایر تکنیکهای ساده اما مؤثر نیز عبارتاند از: شمردن تا ده و پیادهروی تا زمان به دست آوردن آرامش.
هدف از این کار دور شدن فرزندتان از آن موقعیت است تا بتواند آرامش خود را به دست آورد. در نهایت کودک باید بتواند این تکنیکها را به شیوه خود انجام دهد تا آرامشش را حفظ کند.
باید بدانید که این فرایند برای تمام کودکان ساده نیست. مسائلی که خشم آنها را برمیانگیزد میتواند ناشی از مشکلات درون خانه یا مسائل موجود در مدرسه باشد. فقط سعی کنید فرزندتان را در آن شرایط درک کنید. شاید بینتیجه به نظر برسد اما اگر بتوانید با یک درمانگر حرفهای در ارتباط باشید بهتر میتوانید امور را مدیریت کنید.
شاید در حال حاضر همهچیز هیجانی به نظر برسد اما در طول زمان بهتر خواهد شد. فرزند شما برای پشت سر گذاشتن این مشکلات به حمایت شما نیاز دارد. استفاده از هریک از متدهای پیشنهادی میتواند مفید واقع شوند، اما گاهی درمان ضروری است. اگر قادر به کنترل خشم فرزندتان نیستید سعی کنید کمک کنید، این کمک میتواند در قالب تأمین آرامش خانه انجام شود.
کنترل خشم در نوجوانان
در فیلمها و کتابها و… تصویری که از یک نوجوان ارائه میشود، فردی با نوسانات خلقی، روحیه تهاجمی و شورشگر است، زیرا این انتظاری است که بیشتر ما از یک نوجوان داریم و پدر و مادرها نیز تائید میکنند که فرزند نوجوانشان چنین رفتارهایی دارد.
هر چند باید حالات و احساسات یک نوجوان را در سنین حساس نوجوانی درک کرد و به پیامدها و تغییرات طبیعی این مرحله از رشد یک انسان آگاه بود، اما نباید اجازه بدهید که یک نوجوان، با خشم و پرخاش خود زندگی کند و نسبت به رفتارهای تهاجمی او با دیگران بیتفاوت باشید.
یک نوجوان هم درست مانند هر انسان دیگری نیاز دارد که یاد بگیرد چطور هیجانان خود را کنترل کند و پدر و مادرها نیز باید مطمئن شوند که فرزند نوجوان آنها قادر است مسئولیت رفتارهایش را بپذیرد و ابزارهای و شرایط لازم برای فراگیری مهارتهای ضروری را برای او فراهم نمایند.
با استفاده از راهکارهای پیشنهادی زیر می توانید کنترل خشم را به فرزند نوجوان خود آموزش دهید:
- ببینید چه چیزی خشم فرزند نوجوانتان را تغذیه میکند
نوجوانان ممکن است ظاهرا بیدلیل دچار خشم و عصیان شوند و شما حتی فرصتی پیدا نکنید تا بفهمید چه چیزی در ابتدا آنها را خشمگین کرده است و چرا در این لحظه دچار چنین هیجانی شدهاند. اولین قدم برای کنترل خشم این است که به فرزند نوجوان خود کمک کنید بفهمد چه زمانی شروع به احساس خشم میکند، چه زمانی احساس میکند باید خشم خود را به حرکتی تبدیل کند و اینکه آیا این حرکت نسبت به دیگران است یا خودش.
به او یاد بدهید که لازم است از خودش بپرسد «چه چیزی من را تا این حد عصبانی میکند؟»، «آیا میتوانم این خشم را مختص زمانی خاص بدانم و اگر این طور است آن چه زمانی است؟». اگر بتوانید بفهمید چه چیزی عصبانیتان میکند بهتر خواهید توانست موقعیت را کنترل کنید.
- برای هر مشکل چند راه حل پیدا کنید
برای برخی از نوجوانان، مدیریت خشم میتواند کار بسیار سختی باشد، زیرا اولین تمایل یک نوجوان این است که جوری واکنش نشان بدهد که سبب آسیب جسمی یا هیجانی شود یا فراتر از قدرت والدینش باشد. برای غلبه بر چنین تمایلی، یک نوجوان باید بداند علاوه بر واکنشی که در حال حاضر نشان میدهد، راه دیگری هم دارد و آن این است که با شما بنشیند و در مورد هیجانات خود و اینکه چرا چنین احساسی دارد با شما حرف بزند.
همچنین اگر چیزی که شما گفتید یا کاری که کردید را دوست ندارد، میتواند انتخاب کند به دنبال راه حلی برود که به او اجازه میدهد هیجانات خود را به شیوهای سالمتر تخلیه کند تا بتواند بدون اینهمه خشم و عصیان، موقعیت را پشت سر بگذارد. هر چند برای یک نوجوان به نظر میرسد مشکلات مانند سنگ بسیار بزرگی هستند که هرگز نمیتواند آنها را بردارد، اما او باید یاد بگیرد برای هر مشکلی راه حلهایی وجود دارد و برخی از این راه حلها بهتر از بقیهاند.
- تفکر قبل از دست به عمل زدن
خشم یک نوع هیجان است که معمولا با دلیلی همراه است. خشم واکنشی ناگهانی است و نوجوانان خشمگین نیز اغلب دست به رفتارهای ناگهانی میزنند. آنها عواقب رفتارهای خود را در نظر نمیگیرند، اما واقعیت این است که رفتارهای آنها پیامدهایی دارد، هم خوب و هم بد. قبل از اینکه فرزند نوجوان شما راه حلی برای مشکلش پیدا کند، باید به عواقب انتخابش فکر کند و در نظر بگیرد چه اتفاقی خواهد افتاد و نتیجهی این انتخاب و راه حل چه خواهد بود.
اگر نوجوان شما نتیجهی فکر کردن قبل از دست به عمل زدن را ببیند و تجربه کند، انگیزه پیدا خواهد کرد که مهارتهای کنترل خشم را یاد بگیرد تا دفعات بعد باز هم این تجربیات خوب را تکرار کند.
- یک راه مناسب و خلاقانه برای تخلیهی خشم پیدا کنید
ما اغلب بهترین کارهای هنری یک هنرمند را به هیجانات و احساسات ناب او مربوط میدانیم و خشم نیز یکی از این هیجانات است که میتواند تبدیل به یک اثر هنری فوق العاده شود؛ و فرزند نوجوان شما هم میتواند هیجانات ناب خود را به شیوهای خلاقانه بروز بدهد و از طریق خلق یک اثر هنری حس خود را بروز دهد. مثلا نوشتن، نقاشی کشیدن و یا نواختن یک ساز یا هر کار مبتکرانهی دیگری تنها چند نمونه از راههایی هستند که به روشهایی سالم، درون را به بیرون میکشند و این راههای بیشمار و پایان ناپذیرند.
اگر فرزند نوجوانی دارید که خیلی اهل هنر نیست و بیشتر به فعالیتهای فیزیکی علاقه دارد، تشویقش کنید در ورزشهای تیمی شرکت کند یا به تمرینات فردی مشغول شود و از این طریق خشم خود را تخلیه نماید. تمام ورزشها و تمرینات پُرشدت راههای مناسبی هستند که خشم درون را آزاد میکنند و احساس بهتری به فرد میدهند. البته فراموش نکنید که باید تحت هر شرایطی باید مطمئن شوید که فرزندتان به هم تیمیهایش آسیب نزند و خشم خود را دوباره به شیوهای منفی تخلیه نکند.
- تمرینات ریلکسیشن برای کمک به تسکین خشم و تنش درون
هر چند مهم است که خشم درون به شیوهای درست و خلاقانه بروز داده شود، اما کنترل خشم و جلوگیری از درد سرساز شدن آن نیز مهارتی است که هر کسی در زندگی باید بلد باشد. خیلی از افراد سعی میکنند خشم درون خود را سرکوب کنند و به این طریق هیجانات خود را تحت کنترل بگیرند، اما احساسات و هیجانات باید شناسایی و ابراز شوند و فرزند نوجوان شما هم باید یاد بگیرد سرکوب و پنهان کردن احساسات کمکی به او نمیکند و حتی میتواند در آینده برای او مشکل ساز شود. در عوض به فرزندتان یاد بدهید که هیچ ایرادی ندارد هیجانات خود را ابراز کند و تا زمانی که به خودش یا کسی آسیب نزند و بتواند بعد از آن به کنترل و آرامش برسد، آزاد است احساسش را نشان بدهد.
فقط حرف زدن کافی نیست. شما باید ابزارهای لازم جهت رسیدن به آرامش را برای فرزند نوجوان خود فراهم کنید مثلا تمرینات تنفسی، مدیتیشن و سایر متدهای ریلکسیشن که به او کمک میکند خشمش را تحت کنترل بگیرد و بتواند بهتر فکر کند.
- سرگرمیها و فعالیتهای لذتبخش و آرام کننده پیدا کنید
وقتی شاد هستید و از چیزی لذت میبرید واقعا به سختی میتوانید از چیزی عصبانی شوید و این شیوهای است برای خیلی از نوجوانان که از خشم فاصله بگیرند و بتوانند موقتا حواس خود را پرت کنند. هر وقت فرزند نوجوان شما از چیزی عصبانی شد به او بگویید یکی دو ساعت به کاری بپردازد که او را شاد میکند و به او حس خوبی میدهد. بعد از اینکه کارش تمام شد به احتمال زیاد موضوعی را که باعث خشمش شده بود فراموش کرده است و به این معنی است که واقعا مسئلهی مهمی نبوده است. اما اگر همچنان خشم و ناراحتی در وجودش بود نشان میدهد که این احساس نیاز به بررسی شدن دارد تا نوجوان شما بتواند به خوبی از آن عبور کند.
- خودتان الگوی مناسبی از کنترل خشم باشید
وقتی خودتان عصبانی میشوید چه واکنشی نشان میدهید؟ آیا میتوانید به شیوهای مناسب خشم و ناراحتیتان را بروز بدهید و بلدید چگونه در شرایط تغییر ایجاد کنید؟ اول خودتان مهارتهای لازم برای کنترل هیجانات را خوب یاد بگیرید تا بتوانید الگوی مناسبی برای فرزندتان باشید.
- نسبت به سایر محرکهای خشم آگاه باشید
خیلی از پدر و مادرها تصور میکنند خشم و عصیان فرزند نوجوان آنها فقط به شیوههای ضعیف فرزند پروری آنها و مسائل خانه مربوط است و فراموش میکنند که فرزندشان زمان زیادی را با دوستان و سایر همسالان خود میگذراند. هر چند باید خشم فرزندتان را جدی بگیرید، اما آنها را به خود نگیرید و خودتان را سرزنش نکنید. خیلی از پدر و مادرهایی که به مهارتهای فرزند پروری مجهز هستند نیز با فرزند نوجوان خود مشکل دارند.
- قانون بگذارید و پاداش در نظر بگیرید
شما چه از همسرتان جدا شده باشید و چه در کنار همسرتان زندگی کنید، در هر دو صورت میتوانید قوانینی برای خانهتان وضع کنید و مزایای پایبند ماندن به این اصول را به فرزندتان یادآوری نمایید و برایش مشخص کنید سرپیچی از این قوانین چه عواقبی خواهد داشت. عواقبی که در نظر میگیرید باید منصفانه و متناسب باشند (مثلا اگر ریخت و پاشهایش را جمع نکند اجازهی بیرون رفتن با دوستانش را نخواهد داشت). بیشتر از ده قانون وضع نکنید، اما میتوانید گهگاه آنها را تغییر دهید.
وقتی فرزندتان به اصول عمل میکند، تشویقش کنید و نشان بدهید که برای کار خوبش ارزش قائل هستید. وقتی هم که فرزندتان با پیامدهای نافرمانیاش روبرو میشود، غُر نزنید و موعظه و سرزنش نکنید، طبیعی رفتار کنید.
- درک کنید که فرزند شما به عنوان یک نوجوان تحت چه فشارهایی است
بیشتر نوجوانان تحت فشار تحصیل، مسئولیتهای فردی، روابط پُرچالش اجتماعی و دوستانه و از همه مهمتر، تغییرات هورمونی هستند که واقعا پریشان کننده است. فرزند نوجوان شما ممکن است در لحظهای احساسی بسیار خوب داشته باشد و لحظهای دیگر دچار بدترین احساسات ممکن شود. ضمنا فرزند شما هنوز آنقدر عاقل و بالغ نشده که بلد باشد با مشکلاتش چطور کنار بیاید و این مسئله نیز به اندازه کافی گیج کننده است.
- برای گفتگو با فرزندتان و گوش دادن به حرفهایش وقت صرف کنید
هر روز برای فرزند نوجوانتان وقت بگذارید و با او حرف بزنید. وقتی از فرزندتان در مورد روزی که گذرانده و احساساتش حرف میزنید به او حس ارزشمند بودن میدهید. اگر فرصت دارید خیلی خوب است که با هم بیرون بروید و در جایی بنشینید و با هم گپ بزنید. داشتن اوقات شاد خانوادگی نیز برای پرورش روح و روان فرزندتان بسیار عالیست.
آمار نشان میدهد نوجوانای که وقت بیشتری با خانواده صرف میکنند خیلی کمتر سراغ مواد مخدر میروند. در صحبت هایتان به جای اینکه دستور بدهید، توضیح بدهید، به جای اینکه سرزنش کنید، احساستان را بگویید و به جای اینکه ساعتها وعظ کنید، بسیار مختصر و مفید اصل مطلب را ادا کنید.
- درهای مذاکره را باز بگذارید
اگر نوجوانتان نسبت به قانون یا محدودیتی که گذاشتهاید اعتراضی دارد مانع او نشوید. بهترین کار این است که اهل سازش و مدارا باشید. مثلا اگر قرار گذاشتهاید که فرزندتان هر شب تا قبل از ساعت ده خانه باشد و او معترض است، با هم توافق کنید که دو شب در هفته میتواند یک ساعت دیرتر به خانه بیاید، اما اگر دو شب به سه شب تبدیل شد یا دیرتر از ساعت یازده به خانه رسید به همان قانون قبلی برگردید.
- سعی کنید خودتان را جای فرزند نوجوانتان بگذارید
نوجوانان نیاز دارند که از پدر و مادر فاصله بگیرند و مستقل شوند. آنها باید بتوانند اشتباه کنند و شما نمیتوانید جلوی اشتباه کردن آنها را بگیرید. شما باید به فرزندتان این اطمینان را بدهید که هر وقت به کمک نیاز داشت شما در دسترس او هستید و میتوانید از او حمایت کنید.
اگر فرزندتان خطایی مرتکب شد نگویید: «من که به تو گفته بودم …»، و اجازه دهید خودش از آنچه تجربه کرده درس بگیرد. حتما خود شما هم دوست ندارید قضاوت شوید پس خودتان هم این کار را نکنید. نکتهی مهم دیگر اینکه اشتباهات گذشته فرزندتان را به رُخش نکشید. گذشتهها را در گذشته رها کنید.
- به رفتار بد فرزندتان بیاعتنایی کنید
رفتار خوب فرزندتان را ببینید و به رُخش بکشید، اما سعی کنید رفتار اشتباهش را نادیده بگیرید. باور کنید توجه کردن به موفقیتها و دست آوردهای و رفتارهای مثبت فرزندتان خیلی بیشتر از آنچه فکرش را بکنید به شخصیت و طرز رفتار او جهت میدهد تا توجه به اشتباهات او.
- به ازای هر نظر منفی که میدهید باید پنج نظر مثبت هم ارائه بدهید
نوجوانتان را مدام سرزنش نکنید. برخی از نوجوانان در محیط خانه با غُر زدنهای مداوم و ایراد گرفتنهای جورواجور دست و پنجه نرم میکنند. همهی ما انسانها اگر مدام تحقیر شویم، مورد انتقاد قرار بگیریم و تهدید شویم، زندگی برایمان غیرقابل تحمل خواهد شد. میتوانید تصور کنید برای یک نوجوان با تمام نوسانات روحی و احساس ناامنی و اضطراب و پریشانی که دارد، شنیدن جریان مثبتی از نظرات چقدر میتواند ارزشمند و تاثیر گذار باشد؟ پس لطفا به ازای هر یک ایرادی که از نوجوانتان میگیرید، پنج تشویق یا نظر مثبت هم به او ارائه بدهید و این شیوه را برای خود تبدیل به یک عادت کنید.
- نسبت به علائم افسردگی فرزندتان هوشیار باشید
حدود بیست درصد از نوجوانان پیش از اینکه وارد دورهی بزرگسالی شوند دچار افسردگی میشوند. افسردگی درمان نشده میتواند در تحصیل و کار اختلال ایجاد نماید و سبب رفتارهای پُرخطر بشود. پس اگر تردید دارید فرزندتان ممکن است دچار افسردگی باشد، از یک متخصص کمک بخواهید.
- حس شوخ طبعیتان را حفظ کنید
وقتی فرزندتان عصیان میکند و پریشان است کار سختی است که شما پریشان نشوید، اما یک کار سختتر هم هست که باید انجامش دهید! قدم دیگری بردارید و سعی کنید از حس شوخ طبعی تان به وقت و مناسب کمک بگیرید. شما برای اینکه اول خودتان آرام باشید و بتوانید شرایط را کنترل کنید باید به مراقبت از روح و روان خودتان هم اهمیت بدهید.
- عشق و محبت خود را نشان بدهید
گاهی یک رفتار کوچک مهرآمیز تاثیری شگفت انگیز دارد. درست کردن غذای مورد علاقهی فرزندتان، نشستن کنار تختخوابش و با عشق بیدار کردن او، در آغوش کشیدنش و حتی یک لبخند گرم وقتی که به شما نگاه میکند، میتواند تمام احساستان را به او منتقل نماید و او را آرام کند. به هر حال همیشه پیشگیری بهتر از درمان است و شما به عنوان یک پدر یا مادر وظیفه دارید هر آنچه لازم است انجام دهید تا زمینهی خشم و شورش فرزندتان فراهم نشود، اما گاهی واقعا طبیعی است که نوجوانتان این هیجانات را تجربه کند و چیزی که در این زمان اهمیت دارد، واکنش شماست.
مدیریت خشم چیزی نیست جز دسترسی داشتن به منابع درستی که کمکتان کنند پروسهی خشم را راحتتر پشت سر بگذارید و هیجانات خود را قابل کنترلتر کنید. علاوه بر شیوههای خانگی و فردی کنترل خشم، شیوهی مفید دیگری که در موارد شدیدتر موثرتر است گروه درمانی است. فرزند نوجوان شما با قرار گرفتن در میان افراد دیگری که شرایط مشابهی مثل خودش دارند بهتر میتواند به درک مناسبی از احساسات خود برسد و راه حلهای ممکن دیگر را نیز فرا بگیرد.
در برخی از موارد ممکن است خشم به این راحتیها قابل کنترل نباشد و نوجوان با طیفی از مشکلات دیگر روبرو باشد که او را پریشان و مضطرب کردهاند و مانع درک درستی از احساسات واقعیاش هستند. ضمنا ضعف ارتباطی میان والدین و فرزند نیز مسئلهی بزرگ دیگری است که به خودی خود موانع جدی ایجاد میکند و بار فشار وارد بر نوجوان را افزایش میدهد. در چنین شرایطی حتما به کمک یک مشاور و درمانگر حرفهای نیاز است تا مشکلات یکی یکی بررسی شوند. پس اگر فکر میکنید مشکل نوجوان شما از این نوع است، تردید نکنید و از همین امروز اقدام نمایید.
والدین عزیز ، در رابطه با کنترل خشم به یک سناریو کاری خود در گذشته که از آن ضربه خوردهاید، فکر کنید؛ احتمالا در یک شرایط پیشبینی نشده به اخراج از کار ختم شده یا یک اشتباه بزرگترین مشتریتان را به رقیبتان واگذار کرده است.
در این تجربه، تیم مدیریت یا رئیس چگونه واکنش نشان دادند؟ خوشبین، آرام، روشنفکر و احتمالا مانند فانوسی برای تیم یا بداخلاق، مقصر دانستن افراد دیگر و بدتر کردن شرایط؟
در چنین شرایطی یک اصطلاح مدیریتی وجود دارد که در مطالعات هوش هیجانی، مدیریت خود نامیده میشود.
چرا خودکنترلی برای مدیران یا رهبران مهم است؟
خرد باستانی شخص بدون قابلیت خودکنترلی را خانه بدون در و پنجره میپندارد که بیدفاع بوده و در معرض آسیب و خطر است. در حیطه کاری، آسیب و خطر به معنای از دست دادن احترام، اعتماد و تاثیر خود بر کسانی که تحت مدیریت شخص قرار دارند، میباشد.
اما چرا اینگونه است؟
در هوش هیجانی، خودکنترلی یک رقابت توسعه یافته شخصی در هر رهبری است. سوالی که پشت این اصطلاح وجود دارد، این است که: آیا من میتوانم احساسات و رفتارم را در جهت یک پیامد مثبت کنترل و مدیریت کنم یا خیر؟
در جمع بندی مطالب بالا در خصوص کنترل خشم باید بگویم رهبران موفق و اثر گذار کنترل کامل در احساس و بروز آن دارند و می دانند چه زمانی و با چه شدتی باید احساسات خود از جمله خشم را بروز دهند و این ویژگی می تواند به آنها کمک کند تا افراد بیشتری را همسو با خود کرده و رهبرانی منحصر به فرد باشند.