روزی فرد فقيری در گوشهای از خيابان نشسته بود و گريه میكرد. مرد ثروتمند خسیسی كه نان تازه خريده بود كنار او نشست و همراه مرد فقير شروع به گريه كرد. مدتی كه گذشت مرد فقير به او گفت: «به جای گريه كردن لطفی كن و مقداری از آن نان تازهات را به من بده» اما مرد ثروتمند، جواب داد: «اگر بخواهی يك شبانهروز كنار تو خواهم نشست و با هم گريه ميكنيم اما نان نخواه.»
تصور کنید در مطب دکتر منتظر نشسته اید تا نوبت شما بشود از قضا روز شلوغی است و خیلی وقت است که آنجا حضور دارید و هم اکنون نوبت شما فرا رسیده است که پدر و مادری سراسیمه و دستپاچه بچه خود را بغل کرده و دنبال پذیرش میگردند، با گریه و شیون و کلمات بریده بریده تقاضای ویزیت اورژانسی پسرشان را دارند. در این شرایط چه رفتاری از خود نشان میدهید؟
ابتدا لازم است بدانیم همدلی چیست و تعاریف صحیح و جدید را مجددا در ذهنمان نهادینه کنیم.
همدلی عبارت است از چگونگی درک احساسات دیگران در شرایط مختلف.
به عبارتی دیگر، همدلي يعني توجه داشتن و احترام گذاشتن به احساسات، نيازها و تقاضاهاي ديگران و نگران آنها بودن و همچنین، پذيرش آنها همانگونه كه هستند. همدلي يعني توان فهم عقايد و باورهاي ديگران، احترام به تفاوت واکنشها و پاسخ درست و ظریف دادن به واکنش دیگران.
همدلی توانمندی ای است که وجود آن را از نخستین سال های زندگی در کودک می توان مشاهده کرد. از نخستین سال های زندگی، بسیاری از رفتارهای کودک حاکی از این واقعیت است که او قادر به درک دیگران است و می تواند با آنها همدلی کند.
همدلی نوع خاصی از توجه داشتن به دیدگاه دیگری است. در واقع، همدلی دو جزء شناختی و یک جزء عاطفی دارد.
اجزای شناختی همدلی عبارتند از توانایی در شناسایی و نامگذاری حالات دیگران و توانایی در حدس زدن دیدگاه اشخاص دیگر.
جزء عاطفی همدلی عبارت است از توانایی در نشان دادن پاسخ عاطفی مناسب، به منظور برقراری روابط همدلانه. فرد باید بتواند خود را به جای دیگران بگذارد، امور را از دیدگاه آنها ببیند و از خود بپرسد اگر من به جای او و در شرایط او بودم، چه احساسی داشتم؟
شرط لازم برای انجام چنین کاری خودآگاهی است. وقتی ما بتوانیم خودمان را با تمام کمبودها و توانایی هایمان بشناسیم، آنگاه دیگران را با همان وضعیتی که هستند با تمام نقاط ضعف و قوتشان می پذیریم و به آنها احترام می گذاریم.
یکی از دیگر شرایط لازم برای ایجاد همدلی بین افراد، اعتماد متقابل است. به عبارت دیگر اعتماد متقابل هنگامی ایجاد می شود که طرفین درگیر در ارتباط، نسبت به همدیگر یکدلی، آسایش و امنیت خاطر داشته باشند و این اعتماد حاصل نمی شود، مگر با شناخت تفاوت های فردی و احترام گذاشتن به آن.
نكته مهم آن است كه همدلی به معنی تاييد درست بودن رفتارهاي يك فرد نيست. بلكه در برخورد همدلانه نشان می دهيم كه احساس فرد را درك کرده و متوجه مشكل او هستيم.
|
کودکان و نوجوانان با کسب مهارت همدلی، تشخیص و درک احساسات دیگران (که لازمه برقراری ارتباط واقعی و درست او با دوستانش است) میسر میشود. با تکیه بر این توانایی میتوان فهمید که زندگی برای دیگران چگونه است؛ حتی وقتی که زندگی ما هیچ شباهتی با زندگی آنها نداشته باشد. این مهارت موجب میشود که فرد بتواند دیگران را درک کرده و بپذیرد؛ هر چند که آنها تفاوت عمدهای با او داشته باشند. این امر سبب بهبود تعاملات او با اجتماع میشود. علاوه بر آن، مهارت همدلی ما را قادر میسازد که بتوانیم به افراد نیازمند کمک کنیم. به عنوان مثال، افرادی که از ناتوانی ذهنی یا هر بیماری دیگری رنج میبرند، از این طریق از کمک افراد همدل بهرهمند خواهند شد. لذا تأکید بر این مهارت و تقویت آن یکی از نکات مهم در تربیت کودک است.
همدلی نتایج مثبت بسیاری دارد. برای مثال:
همدلي ارتباط بينفردي افراد را تقويت میکند.
احساس دركشدگي و رهايي از تنهايي، حمايت اجتماعي و علاقه اجتماعي را افزایش میدهد.
احترام و اعتماد را افزایش میدهد.
مسؤوليتپذيري و ايثار را ارتقا میدهد.
سبب كاهش بیماریهای روانتني، افسردگي و… میشود.
به توانمندي جامعه میانجامد.
لذا جهت ایجاد و تقویت این مهارت در کودکان و نوجوانان باید موارد زیر را مورد توجه قرار دهید:
نیازهای جسمانی و عاطفی کودک پاسخ داده شود.
به کودک محبت کلامی و جسمانی کنید. برای مثال، وی را در آغوش بگیرید و کلمات محبتآمیز به کودک خود ابراز کنید.
اهمیت و تأثیر احساس بر رفتار را به زبان کودکانه برای فرزندتان توضیح دهید.
تفاوتهای فردی موجود در احساسات و نحوه بیان آنها را برای کودک بیان کنید.
با کودک در تمامی حالات روحی (نه فقط در خصوص احساسات منفی) همراهی کنید.
در صورت امکان برای تقویت این مهارت، مطابق با امکانات خانواده از حیوانات خانگی نگهداری کنید.
الگوی کودک باشید. بدین معنی که در حضور کودک با دیگران همدلی کنید.
در مورد دلایل اخلاقی قوانین به کودک خود آموزش دهید و با او در این مورد گفتگو کنید.
به کودک خود آموزش دهید که به ارزیابی موقعیتی که در آن قرار دارد بپردازد.
کودک را تشویق کنید تا به اشتراکات میان خود و دیگران بیندیشد.
کودک را تشویق کنید تا در خصوص دیدگاه و احساس دیگران صحبت کند و ایفای نقش داشته باشد.
تفاوت های بین فردی و تاثیر آن در برقراری روابط همدلانه
دو عامل اصلی تفاوت های بین فردی، ابتدا تفاوت در ساختار ژنتیکی افراد و سپس تفاوت در محیط زندگی آنهاست. هر فرد ساختار ژنتیکی خاص خود را دارد و هر خانواده ای شیوه، روش زندگی و روش تربیتی مخصوص به خود را داراست. خانواده ها براساس روش تربیتی خاص خود، کودکان متفاوتی تربیت می کنند. محیط مدرسه، دوستان و همسالان هر یک به گونه ای خاص در چگونگی رشد شخصیت ما تاثیر می گذارند و فرهنگ حاکم بر جامعه و طبقه اجتماعی خاصی که هر یک از ما در آن قرار گرفته ایم خود بر چگونه بودن و ویژگی های روانی- اجتماعی ما تاثیر بگذارند. مجموعه عوامل فوق از ما، فردی منحصر به فرد می سازد که در بعضی زمینه ها یا بعضی ویژگی ها با دیگران متفاوت و در برخی دیگر مشابه هستیم.
تفاوت ها فرصت های چالش برانگیزی هستند که به ما اجازه می دهند نقاط ضعف و قوت خود را ببینیم.توجه به تفاوت های فردی، پذیرش آنها و احترام به این تفاوت ها یکی از اصول پایه ای و مهم در برقراری روابط همدلانه با دیگران است.
هدف از توجه به تفاوت های بین فردی، نادیده گرفتن و کم اهمیت تلقی کردن نقش شباهت ها در برقراری روابط همدلانه نیست و مسلما هر چقدر شباهت های بین فردی بیشتر باشد، توان برقراری همدلانه بیشتر خواهدبود.
روشهای آموزش مهارت همدلی در کودکان
راه ها و روش هایی وجود دارد که مهارت همدلی به کودکان را آموزش می دهد و حس همدلی در کودک را زیاد می کند.در ادامه برخی از آنها را بیان می کنیم:
- توصیف عواطف و احساسات کودکان
یکی از راه های تقویت همدلی در کودکان این است که والدین هر یک از عواطف کودک را بشناسند و از هم تشخیص دهند و رفتار های او را توصیف کنند.مثلا وقتی کودک ، انگشت آسیب دیده مادرش را می بوسد ، مادر به او بگوید که تو چقدر مهربان هستی.این واکنش به کودک می آموزد که عکسا لعمل او مورد توجه مادرش قرار گرفته است .
همچنین لازم است که عواطف منفی را هم به کودک آموزش داد . بهتر است زمانی که رفتار بدی از او سر میزند به او تذکر آرام داده شود و از این تذکر نترسید.مثلا به او بگویید برادر کوچکت از این که اسباب بازی را از او گرفتی ناراحت شده ، حالا چه کار کنیم که خوب بشه؟
- تعریف از رفتارهای مهربانانه کودک
وقتی کودک رفتار خوبی انجام می دهد و در حق کسی مهربانی می کند ،بهتر است به صراحت از تعریف کنید و به او بگویید که چه کار خوبی انجام دادی .مثلا به او بگویید آفرین به تو که اسباب بازی ات را به خواهر کوچولوت دادی ،خیلی خوشحالش کردی.
- تشویق کردن کودک به اینکه راجع به احساسات خودش و شما صحبت کند
زمانی که پدر و یا مادر مشتاقانه به حرف های فرزند خود گوش می دهند ، به او نشان می دهند که چگونه احساساتش برای آنها اهمیت دارد. بهتر است زمانی که او صحبت می کند به چشمانش نگاه کنید و در ادامه صحبتهایش را تفسیر کنید. مثلا وقتی از روی خوشحالی (هورا) می گوید به او بگویید که خداروشکر امروز خوشحال هستی.
به همین ترتیب می توانید از احساس خود برای او تعریف کنید.( مثلا بگویید از این که منو زدی ناراحت شدم، اگه نمی خواهی آن کفش را بپوشی بهتر است با روش بهتری آن را بگویی)
به این ترتیب کودک یاد می گیرد که کارهایش بر دیگران تاثیر می گذارد،که رسیدن به این مفهوم برای بچه هایی که در سنین پایین هستند ، بسیار سخت است.
- جلب کردن توجه کودک به رفتار دیگران
اگر والدین عصبانی شوند ،باعث می شود که کودک صحنه را ترک کند. بهتر است والدین به جای عصبانیت، با کودک همدل و همراه شوند .والدین در این زمان باید به خود وقت دهند تا آرامش خود را به دست آورند و بعد از به دست آمدن آرامش به او توضیح دهند که نباید این کار اشتباه را انجام می داد.
والدین باید به فرزند خود یاد دهند که رفتار های خوب را ببینند. مثلا به او بگویند کسی که در سوپر در جمع کردن وسایلمون کمک کرد ، یادت هست؟ خیلی آدم خوبی بود ، ما را کمک کرد. با این کار کودک بیشتر از قبل متوجه تاثیر عاطفی رفتارهای انسان ها با یکدیگر می شود.
همچنین می توانید از احساساتی که در کتابهای داستان آمده است ، برای او بگوید و از او بخواهید که اگر او در چنین موقعیتی بود چه عکس العملی نشان می داد.چنین بحث هایی کمک می کند که کودک بتواند احساسات و عواطف دیگران را درک کند و آنها را با حالات درونی خود مقایسه کند.
- آموزش دادن اصول ادب به کودک
اساسی ترین روش برای ابراز توجه و احترام خود به دیگران ،یادگرفتن اصول ادب است.هر زمانی که کودک زبان به گفتار باز کند ، همزمان می توان گفتن “خواهش می کنم” و “متشکرم” را شروع کند و آموزش ببیند.
باید برای کودک توضیح داده شود که وقتی او مودبانه رفتار می کند ، والدین تمایل بیشتری به همراهی و همیاری او دارند تا زمانی که با حالت امری صحبت می کند.
والدین باید توجه داشته باشند که اگر خود آنها نسبت به بچه رفتار مودبانه ای داشته باشند ، از هزار قانون و توضیح ارزش بیشتری دارد.آنها باید کلمات “لطفا “و “متشکرم” را در صحبت های روزمره خود به کار ببرند و با این روش اصول ادب را به کودک یاد بدهند وکودک بداند که چنین کلماتی ، بخشی از مکالمات عادی در خانه واماکن عمومی هستند.
- استفاده نکردن از خشم و عصبانیت برای کنترل فرزند
گاهی ممکن است کودک کاری انجام دهد که والدین را عصبانی کند ، اما آنها باید توجه داشته باشند که از کوره در نروند و از خشم و عصبانیت استفاده نکنند.بهتر است از طریق مثال زدن و ارائه دستورالعمل ها ، به کودک آموزش داده شود.
اگر والدین عصبانی شوند ،باعث می شود که کودک صحنه را ترک کند. بهتر است والدین به جای عصبانیت، با کودک همدل و همراه شوند .والدین در این زمان باید به خود وقت دهند تا آرامش خود را به دست آورند و بعد از به دست آمدن آرامش به او توضیح دهند که نباید این کار اشتباه را انجام می داد.
- محول کردن کارهای کوچک به فرزند
تحقیقات نشان داده است که کودکان همان قدر که مسئولیت پذیری را قبول می کنند ، به همان اندازه توجه و نوع دوستی را یاد می گیرند.
بچه ها در سنین پایین دوست دارند کارهای کوچک را انجام دهند .مثلا غذا دادن به پرندگان خانگی ، حس همدلی را به خوبی به آنها می آموزد و وقتی به نقطه اوج می رسد که با تعریف و تمجید والدین همراه باشد.
- الگو بودن برای فرزندان و استفاده از مثال های خوب
اعمال محبت آمیز والدین ،روش خوبی برای آموزش همدلی در کودکان می باشد. زمانی که برای همسایه ای که مریض است ، غذا می برید ، بهتر است او را هم با خود ببرید و اجازه دهید دکارهای خوبی که شما انجام می دهید ، شما را کمک کند و در ان مشارکت داشته باشد.پس بهتر است برای کودک الگو بود و از مثال های خوب استفاده کرد.
کارشناسان معتقدند، والدین باید به کودکان کمک کنند تا هویتی اخلاقی را در خودشان تقویت کنند نه اینکه فقط آنها را برای کارهای خوبی که انجام می دهند تشویق کنند. برای پاسخی همدلانه، بچه ها باید خودشان را به عنوان افرادی که برای دیگران و افکار و احساساتشان اهمیت و ارزش قائل است ببینند و درک کنند. اگر بچه ها چنین درکی از خودشان نداشته باشند میزان همدلی آنها با دیگران تا حد زیادی پایین می آید.
راه های تقویت مهارت همدلی در نوجوانان
- شناخت روحیات مخاطب:
هرگاه یک نوجوان بتواند چارچوب ذهنی دیگران را بشناسد و بداند چه چیزی برایش اهمیت دارد، با برآوردن انتظارات به سهولت می تواند با آنها رابطه ای گرم و صمیمی ایجاد کرده و در آنها نفوذ کند و ایجاد رابطه گرم و صمیمی و نفوذ بر ذهن و قلب افراد از مهارت های رهبری تاثیر گذار است. برای شناخت چارچوب های ذهنی افراد مختلف، باید از سوابق زندگی و تجربیات گذشته آنها اطلاعاتی به دست آورد؛ از نقاط ضعف، حساسیت ها و گرایش های آنها آگاه شد و سپس مسائل را از دریچه نگاه آنها نگریست. در واقع باید حتی الامکان چارچوب ذهنی خود را به چارچوب ذهنی طرف مقابل نزدیک تر کرد تا زمینه سخن گفتن فراهم آید و ارتباط برقرار شود. هر چه این تقارن بیشتر باشد، ارتباط ما موفق تر و توان همدلی کردن بالاترمیرود.
- مدیریت احساسات و هیجانات:
دو نفر را تصور کنید که بر سر مساله ای بسیار عصبانی هستند. این دو نفر یک احساس واحد دارند، اما احساس خود را به شکل های مختلفی بروز می دهند. اولی به سرعت عکس العمل نشان می دهد فحاشی می کند و دیگری احساسات خود را کنترل می کند، از عکس العمل آتی خودداری و قبل از بروز هر عکس العملی فکر می کند. سهم خود را می بیند و سپس متناسب با موقعیت عکس العمل نشان می دهد. میزان مهارت افراد در بیان احساسات، ویژگی اجتماعی مهمی است که به برقراری ارتباط هرچه بهتر با دیگران کمک می کند. مهارت مدیریت احساسات و عکس العمل ها به شکل مناسب یکی از اجزای سازنده هوش هیجانی است.
هوش هیجانی مجموعه ای از توانمندی هاست که طی آن فرد می تواند انگیزه خود را حفظ کرده و در مقابل ناملایمات پایداری کند. واکنشهای خود را نیز کنترل کند و متناسب با موقعیت پاسخ مناسب بدهد و در واقع مدیریت احساسات به فرد این امکان را می دهد که در موقعیتها و چالش ها سنجیده ترین رفتار را از خود بروز دهد و این موضوع باعث می شود بتواند ارتباط بهتری با دیگران برقرار کند و اطرافیان او را بپذیرند و مورد تایید آنها باشد و بتواند به راحتی رهبری گروه را بر عهده بگیرد.
یکی از عوامل مهم زیربنایی در دستیابی به همدلی، تسلط بر هیجانات و احساسات است. برای برقراری روابط همدلانه باید احساسات خود را شناخت، کنترل رفتارهای های خود را در دست گرفت و نباید اجازه داد پریشانی خاطر، تفکر ما را خدشه دار کند. انتقال احساسات منفی به دیگران و عدم کنترل هیجان ها باعث خدشه دار شدن روابط همدلانه میشود.
|
- خوب گوش کردن:
یکی دیگر از ابزارهای مهم رسیدن به همدلی، گوش دادن و شنیدن صحبت های طرف مقابل است. آنچه مهم است، کیفیت گوش دادن است. به نوجوانان بیاموزید واکنش های آنها هنگام گوش کردن، سوالاتی که مطرح می کنند و حالات و حرکات آنها، همگی در دقیق شنیدن و نحوه ارتباط موثر هستند.
برای این که بتوانید با دیگران همدلی کنید، باید واقعا گوش کنید. بدین منظور باید از قلب و چشمان خود نیز مدد بگیرید. باید به طور موقت احساسات شخصی، انتظارات و پیش داوری ها را از خود دور نگه دارید و به همه چیز از دریچه نگاه گوینده بنگرید. گوش کردن واقعی کار دشواری است و انرژی زیادی می طلبد.
|
- تمرین و ممارست فن های لازم در کسب مهارت همدلی:
همدلی، یک فن است و مانند هر فن دیگری باید با تمرین و ممارست با آن دست یافت. برای پرورش این مهارت در نوجوان باید به آنها بیاموزید با پی بردن به تمایلات و گرایش های افراد، از چشم اندازی که آنها به موضوعات می نگرند، بنگرند و آنگاه با صدای بلند به آنها بگویید که اگر به جای آنها بودید چه احساسی داشتند.
برای یادگیری این مهارت میتوانید این تمرین را با نوجوانان انجام دهید. این تمرین را ابتدا با کسانی آغاز کنید که با آنها روابط خوبی دارید. پس از آن که در این زمینه مهارت به دست آوردید، به تدریج سراغ افرادی بروید که از نظر عقاید و ارزش ها با شما تفاوت بیشتری دارند و ایجاد رابطه با آنها مشکل تر است و سرانجام افرادی را انتخاب کنید که به سختی می توانید افکار و عقاید آنها را درک کنید. به این ترتیب شما آموخته اید که چگونه با دیگران به بهترین وجه همدلی کنید و یک رابطه همدلانه توأم با دوستی و صمیمیت و احساس آرامش به وجود آورید.
- درک و پذیرش دیگران:
به نوجوانان بیاموزید هر چه بیشتر بتوانند شباهت های خود را با دیگران پیدا کنند و تفاوت ها را بپذیرند و به آنها احترام بگذارند، امکان دستیابی به هماهنگی فکری- روانی و اجتماعی بیشتر خواهد شد و در نتیجه در برقراری روابط همدلانه موفق تر خواهند بود.
نبایدهای روابط همدلانه:
سرزنش كردن – به رخ كشيدن ومقايسه كردن
بي اهميت وكوچك كردن مشكل
اغراق كردن يا بزرگ جلوه دادن مشكل
تعريف و مداهنه بیجا
قضاوت کردن
نصيحت كردن وارائه راه حل
اگر میخواهید به شیوه صحیح و موثر حس همدلی و رابطه مهرورزانه خود را به مخاطب القا کنید قبل از اينكه به احساس فرد مقابل وديدگاه او توجه کنید، از نصیحت کردن و راهنمایی پیاپی و بی وقفه جداَ بپرهیزید. ارائه راه حل در این گونه موارد اثر عکس دارد و مخاطبتان را آزرده خاطر میکند، دراین صورت به او میفهمانید که در اداره خود و زندگی و روابط اجتماعی اش دچار ضعف و مشکل شده است و شما از بالا به او نگاه میکنید و در همان ابتدای رابطه دچار واپس زدگی شده و تمایلی به ادامه رابطه نشان نمیدهد ویا با بی میلی در کنارتان میماند.
هیچ گاه برای دلداری نقاط ضعف وزندگی شخصی افراد و دوستان دیگر را عنوان نکنید.
به مثال زیر توجه کنید:
مادری با بچه ای که چشمانش را گرفته و از درد فریاد میزند وارد بیمارستان میشوند.از اتفاقی که برایشان رخ داده بود بقدر ی ناراحت و پریشان بود که قدرت صحبت کردن و انجام کارهای اداری پذیرش را نداشتند حراست بیمارستان که شرایط را دید بچه را از مادر تحویل گرفت و به نزد دکتربرد و به مادر دلداری میداد که حال کودکت خوب است و به او کمک کرد تا فرم های لازم را پر کند و مادر که مدام اشک میریخت با کلماتی کوتاه به مامور حراست فهماند که پسرش مشغول کار با هویه بوده صورتش دچار خارش میشود که یک دفعه در اثر بی احتیاطی هویه به چشمش برخورد کرده است. بعد از شنیدن صحبت های مادر واکنش های متفاوتی از سوی افراد مختلف، پزشکان و کارکنان بیمارستان دیده شد. پزشکی که کودک را معاینه میکرد با سردی و بی تفاوتی ازحس و حال کودک از او میخواست که چشمانش را باز نگه دارد و اجازه معاینه را به او بدهد.
رزیدنتی که مادر را مقصر میدانست، میگفت: شما باید مواظب بچه میبودید برای چه هویه در اختیارش گذاشتید.
بهیاری که از صدای گریه های کودک به ستوه آمده بود و مدام غر میزد.
بیماران و همراهانی که با نگاه و کلام بی کفایتی و سهل انگاری مادر را به رخش میکشاندند. مامور حراست با لیوانی آب به سمت مادر آمد و با خونسردی به حرفهای مادر گوش داده و او را به آرامش دعوت میکرد بدون اینکه ذره ای قضاوت کند یا به دنبال مقصر بگردد.
حال با شنیدن این داستان چند لحظه چشمان خود را ببندید و خود را در این شرایط تصور کنید از نحوه برخورد افراد چه احساسی به شما دست میدهد و در مقابل چه واکنشی نشان میدهید؟
بعد از همزاد پنداری با این واقعه رفتارهای همدلانه و ناهمدلانه و تاثیرات آنها را بر روی افراد تحلیل میکنیم.
رفتار سرد لحن بی تفاوت پزشک در هنگام معاینه کودکی که از کرده خود پشیمان و نادم است و درد زیادی را تحمل میکند.
کودک به این باور میرسد که حق ابراز درد خود را ندارد چون کسی متوجه میزان دردی که او میکشد نیست و مدام خود را مقصر میداند و خود را سرزنش میکند.
مادرکه نیاز دارد متخصص و کارشناسی به او خاطر نشان کند که اتفاق خطرناکی برای کودک رخ نداده است دچار اضطراب و تشویش بیشتر شده و نگرانی هایش دو چندان میشود و رفتار سرد پزشک او را به این باور میرساند که چشمان پسرش درمان نمیشود.
واکنش رزیدنتی که مادررا مسئول این اتفاق میداند و اورا شماتت میکند.
کودک که میداند خطا و سهل انگاری بخاطر اشتباه خودش صورت گرفته از سرزنش شدن مادر عذاب وجدان میگیرد و احساس بی فایده بودن امانش را میبرد.
مادر که از هنگام وقوع حادثه برای پاسخ به همسرش، اطرافیان، اقوام ، پزشکان و غیره خود را آماده میکرده است دست به داستان سازی و پنهان کردن حقایقی میکند تا قضاوت نشود کتمان حقایقی که شاید درمان را راحتتر کند.
بهیاری که غرغرمیکند.
کودک مدام در خود فرو میرود و دچارسرخوردگی میشود او درد دارد و کسی متوجه او نیست و مدام پیامی برایش مخابره میشود که کسی تورا دوست ندارد تو خرابکاری تو لایق برخورد بد دیگران هستی.
مادر خسته از افکار منفی و ترس از عقوبت این واقعه نگران از واکنش همسر و حال پسر و آینده اش و هزار مسئله دیگر که در ذهنش مدام تکرار میشود، با شنیدن غرغرهای پی در پی تاب و توانش را از دست داده و ناامید از همه چیز و همه کس مدام خود را سرزنش میکند و آرزوی مرگ خود را بلند بلند زمزمه میکند.
نگاه های سنگین و پر معنای افراد حاضر در بیمارستان.
کودک خسته و بی رمق به اطراف مینگرد دوست دارد هر چه سریعتر از اینجا برود و کسی را نبیند.
مادر متوجه همه هست و میخواهد داد بزند و برای بی گناهی خود دلیل بیاورد.
مامور حراست که به دلداری و همراهی مادر و کودک میپردازد.
کودک احساس تنهایی نمیکند چه خوب است که کسی اینجا مرا دوست دارد.
مادر به دنبال توجیه کردن نیست حرف میزند و واقعیت را میگوید و خوشحال است از نوع برخورد مامور و دلداری و دلگرمی و پیگیری احوال کودکش چه قدر خوب است که مرا میفهمد. ای کاش همه مرا میفهمیدند.